عرصه شناسی فرماندهی هوایی
تاريخ : 18 / 10 / 1392برچسب:ارتش,نیروی هوایی,بسیج ارتش,پایگاه مردمی,, | 15:4 | نویسنده : بسیجیان ارتش

ارتش  

پایگاه مردمی ارتش جمهوری اسلامی ایران:

 

جنگ ها از دیرباز دارای دو عرصه زمین و دریا بوده است. طی 100 سال اخیر چهار عرصه دیگر به عرصه های جنگ افزوده شده است. این چهار عرصه با ظهور هواپیما و تاثیرگذاری آن بر روند جنگ ها هر روز ابعاد تازه‌ای به خود می گیرد. بی شک جنگیدن در هوا و فضا به شدت متکی به پرنده های آهنین بالی است که می تواند دو عرصه دیگر سایبری و شناختی را نیز امروزه با حملات ویرانگر خود از طریق هوا و فضا نیز تحت الشعاع خود قرار دهد. فرماندهی در این شش عرصه زمین، هوا، دریا، فضا، سایبر و شناخت  نیازمند عناصر رزمی و ویژگی های خاص خود است

 

مفهوم شناسی قدرت هوایی

از دیر باز هر جنگی دارای ابعادی مشخص بوده است که بُعد طول و عرض آن در طی سالیان به عنوان «جبهه نبرد» برای همه شناخته شده بود. ولی بعد سوم جنگ یعنی ارتفاع به عنوان یکی از آرزوها و آرمان های بشر برای جنگیدن و دفاع کردن تا پیدایش هواپیما عینیت نیافته بود. شکل گیری نوعی خاصی از قدرت در هوا از جنگ جهانی دوم(1914- 1918)،  به کمک عناصری از رزم که بتوانند در هوا و یا بعد سوم جنگ یعنی ارتفاع حضور فیزیکی داشته باشند، منجر به پیدایش قدرت مهم  و تاثیرگذاری به نام «قدرت هوایی» شد.

 

قدرت هوایی را گیوهان(1995)، توانایی بهره گیری از بعد سوم (ارتفاع) به منظور تأثیرگذاری بر یک موقعیت و یا دشمن تعریف کرده است.در این تعریف از لحاظ بعد ارتفاع می‌توان فضا را نیز جزئی از بعد سوم قرار داد. (ر.ک به گیوهان، 1995 ص 8)

 

قدرت هوایی توان یک کشور و یا توانایی انجام عملیات حمل و نقل، آفندی، پدافندی، پشتیبانی، پوشش و پایش از طریق هوا تا نیل به نتیجه و هدف مطلوب است. بنابراین به طور ساده تر قدرت هوایی، توان کلی یک ملت برای پرواز و عمل از طریق فضای هوایی با استفاده از پرواز کنترل شده هواپیما، برای اهداف ملی در حوزه نظامی و غیرنظامی می‌توان تعریف کرد. لذا با این ویژگی قدرت هوایی تنها از اجزای جنگی هوانوردی تشکیل نمی‌شود و شامل کل فعالیت-های هوانوردی اعم از غیرنظامی و نظامی، تجاری دولتی و خصوصی، بالقوه و بالفعل است.»

 

 خلبان ویلیام میچل در مقاله‌ای با عنوان «توسعه قدرت هوایی» که در سال 1924 به چاپ رسید، قدرت هوایی را «توانایی انجام کاری در هوا» تعریف می‌کند و آن را شامل حمل و نقل همه چیز از طریق هواپیما از محلی به محل دیگر می‌داند و بر این نکته تأکید می‌ورزد که از آنجا که هوا همه جای جهان را می‌پوشاند، هیچ جا از نفوذ هواپیما مصون نیست.

 

اسنایدر (1384)، منظور از قدرت هوایی را استفاده از هواپیما در راستای مقاصد نظامی می‌داند و معتقد است که  قدرت هوایی خطوط سنتی نبرد را مجدداً ترسیم نموده و بعد سومی را به جنگ بخشیده است.

 

قدرت هوایی را ندالکف (2004)، توانایی ملی برای  بهره برداری  کردن  از حریم هوایی جهت دست‌یابی به اهداف سیاسی، تجاری، نظامی و سایر  اهداف تعریف کرده است.

 

قدرت هوافضایی یک کشور عبارت است از؛ توانایی آن کشور در بهره‌برداری از ارتباط دو طرفه و نزدیک بین قدرت هوایی و فضایی است. این توانایی، به‌کارگیری هماهنگ اطلاعات به دست آمده از سامانه‌های فضایی در مراقبت و شناسایی و همچنین مکان‌یاب جهانی(GPS)، در تسلیحات حمل شونده با هواپیما‌‌ها بکارگرفته شده و باعث افزایش دقـت آن‌ها می‌شود. در واقع قدرت هوافضایی نشان دهنده افزایش چند برابر توانایی کشف، شناسایی و تخریب و انهدام هوایی اهداف است.

 

این مسئله توانایی حمله‌ی سریع در شبانه روز و حتی در هوای نامساعد را امکان‌پذیر می‌کند. یک قدرت هوایی قوی، قدرت فضایی قوی‌تر را میسر می‌کند و عکس این مسئله نیز صادق است. برای ایجاد وحدت فرماندهی، کنترل، سرعت در تصمیم‌گیری و اجرا، استفاده‌ی قاطعانه از نیروی هوافضایی ضروری است که نمونه‌های بارز آن، استفاده در ارتباطات، هواشناسی، ‌سنجش، برنامه‌های رادیو تلویزیونی، عملیات کاوش و تصویربرداری، ناوبری، اکتشاف فضایی، اعلام خطر پرتاب موشک‌ها، به‌کارگیری در هدایت هواپیماهای بدون سرنشین و  …هستند. نیروی نظامی بسیاری از کشورها تلاش دارند تا با در دست داشتن طرح‌هایی به منظور استقرار تسلیحات راهبردی در فضا، استفاده غیر صلح آمیز از فضا را برای خود محفوظ دارند.

 

برای فهم درست تر فرماندهی بر بعد سوم جنگ یعنی هوا لازم است ابتدا اصول چهارگانه قدرت هوایی را بیان کنیم:

 

قدرت هوایی به عنوان توان کلی کشور برای پرواز، علاوه بر تهاجم و انهدام، دفاع از قلمروی هوایی، پشتیبانی و اسکورت (پایش) رزمی و همچنین حمل و نقل هوایی را در دوران جنگ و صلح به شکل بار یا مسافر، پست و مراسلات و به‌کارگیری نیروهای هوابرد و موشک‌های منهدم کننده را نیز شامل می‌شود. این نکته اصل اول قدرت هوایی را تشکیل می‌دهد.

 

اصل دوم قدرت هوایی، تقسیم ناپذیری آن است. نمی توان عرصه آن را تکه تکه کرد و هر کدام را به عناصری محول کرد تا بر اساس نیاز محدود خود بر آن اعمال مدیریت و فرماندهی نمایند و یا به دست کسانی سپرد که هرگز در هوا حضور نداشتند و هیچ اطلاعات و دانشی در باره ظرفیت ها و محدودیت های هوا به عنوان بعد سوم ندارند.

 

به‌کارگیری کل مجموعه هوا و فضا به عنوان یک موجودیت واحد و یکپارچه در بعد هوایی نظامی و هوانوردی کشوری، که دربردارنده عناصر قدرت ملی در بعد سوم یعنی ارتفاع هستند، نیز در همین راستا قابل تفسیر و توجه است. حوزه فعالیت هوایی به طور مشترک مورد استفاده سامانه‌های فضایی، هواپیماهای نظامی و غیرنظامی قرار می‌گیرد؛ مواد، منابع، سوخت، مهندسان، کارخانجات تولیدی هر ملت در هر یک از این جنبه‌ها می‌تواند همانند کشورهای  توسعه یافته روسیه، آمریکا و چین یکی باشد.

 

اصل سوم قدرت هوایی این است که قدرت هوایی یک ملت زمانی مفهوم عینی و واقعی دارد که از یک طرف ملت حق سیاسی یا حاکمیت برای پرواز و تسلط بر فضای هوایی خود را داشته باشد و در همین حال از توان فیزیکی برای پرواز نیز برخوردار باشد و هر گونه عامل محدود کننده در این خصوص در سطح ملی و بین‌‌المللی برداشته شده باشد.

 

اصل چهارم قدرت هوایی بر این نکته تأکید دارد که کشورها باید در تأمین و تولید صنعت و سامانه‌های قدرت هوایی خوداتکایی را به گونه‌ای صورت دهند که در شرایط طولانی بحران و جنگ و تحریم‌ها آن‌ها را در اعمال حاکمیت هوایی در عرصه هوافضایی خودی دچار وقفه و عدم دسترسی و اعمال قدرت نسازند.

 

به این ترتیب چهار اصل بنیادین قدرت هوایی به قرار زیر است:

 اول قدرت هوایی توان کلی ملت برای پرواز است، دوم قدرت هوایی تقسیم ناپذیر است؛ یعنی عناصر بنیادین قدرت ملی، نیروی هوایی نظامی و هوانوردی کشوری را تحت پوشش خود قرار می‌دهند، سوم توان فیزیکی پرواز برای اعمال حق سیاسی، حاکمیت پرواز و تسلط بر فضای هوایی موجود باشد. چهارم خوداتکایی لازم را در تأمین سامانه‌ها و تجهیزات داشته باشد.


حوزه‌های مأموریت قدرت هوایی

چالاکی، قابلیت انعطاف، تحرک پذیری بالا، سرعت عمل به همراه توان تخریب فوق‌العاده و قدرت تأثیرگذاری اطلاعاتی و روانی، استفاده از یگان‌های شکاری، راهبردی- راهوردی (تاکتیکی‏) قدرت هوایی را برای هر کشوری به یک الزام قدرت آفرین در سطح ملی تبدیل نموده است.این قدرت نظامی هوایی با توانمندها و قابلیت‌های پروازی خود ضریب امنیت ملی را افزایش می‌دهد و با تهدیداتی که متوجه استقلال، تمامیت ارضی و زیربناهای اقتصادی و صنعتی کشور می‌باشد، مقابله می‌نماید.

 

کارکرد عملیاتی قدرت هوایی حفاظت و دفاع در عمق از حریم هوایی کشور با اجرای رزم هوایی راهبردی، نفوذ در عمق سرزمین‌های دشمن، پشتیبانی از نیروهای سطحی، کسب برتری هوایی و بمباران مراکز ثقل و راهبردی و پشتیبانی دشمن برای از بین بردن میل جنگجویی آن می‌باشد.

 

قدرت هوایی جزء غیرقابل تفکیک جنگ و بحران های نظامی است که خود را در همه کشورها در قالب یک سازمان مشخص به نام نیروی هوایی همانند آن چه که در زمین و دریاست، نشان می دهد. قدرت هوایی نظامی سلاح راهبردی (استراتژیکی) نهایی می‌باشد، نهایی بدین مفهوم که قاطع و تعیین کننده بود و امکان ندارد که چیز دیگری بتواند نسبت به آن برتری جسته و یا آن را باطل سازد، و راهبردی به این معنا که در کنار انهدام اهداف حساس و مراکز ثقل و حمله به عمق خاک دشمن (راهبردی کردن جنگ) به عنوان ابزار سیاست ملی نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد.

 

از هفدهم دسامبر1903میلادی (1282 شمسی) تاکنون جزییات فنی این قدرت چنان تکامل یافته که در اصول و مبانی راهبرد جنگ در اکثر قریب به اتفاق درگیری‌ها از قرن بیستم به بعد اهمیت اساسی و ویژه یافته است.

 

در همه دنیا نیروی هوایی هر کشور مظهر و نشانه قدرت هوایی آن کشور به شمار می‌رود؛ که قادر به انجام عملیات هوایی در سطوح راهبردی، عملیاتی و راهوردی (تاکتیکی) به تنهایی و یا با هماهنگی نیروهای سطحی (زمینی و دریایی) می‌باشد. این نیرو ضمن حفظ آمادگی رزمی با اجرای عملیات آفندی و پدافندی قدرت نظامی دشمن را در زمین، هوا و دریا منهدم و یا عملیات آنها ‌را خنثی می‌کند.

 

مأموریت کلی و اساسی نیروی هوایی در شش حوزه کلی مرتبط با عملیات هوایی متمرکز است، این شش حوزه عبارتند از تهاجم هوایی(انهدام همه پتانسیل نظامی و زیرساخت های دشمن)، دفاع یا پدافند هوایی(دستیابی به کنترل محیط هوا و فضای خودی)، پشتیبانی هوایی(نزدیک، میانه و عمیق) ، ترابری هوایی(گسترش، نقل و انتقالات هوایی)، شناسایی و مراقبت هوایی(جمع آوری اطلاعات از حسگرهای هوابرد، مداری و زمینی)، پایش هوایی(اسکورت، فرماندهی رزمی هوایی) و ارتباطات هوایی(دیجیتال کردن صحنه نبرد، هدایت و کنترل صحنه نبرد) می‌باشد. به طور کلی و اساساً نیروی هوایی در هر کشور برای تحقق این شش مأموریت اصلی و اساسی در جهت اعمال بازدارندگی(افزایش ضریب نفوذ در لایه‌های هوافضایی کشور)، کسب برتری هوایی، اعمال حاکمیت هوایی و مراقبت و پشتیبانی هوایی ساختار یافته و تشکیل شده است.

 

نیروی هوایی به منظور بهبود و ارتقای ماموریت های محوله، دارای وظایف خاص دیگری از قبیل سوخت گیری هوایی(گسترش برد و انعطاف پذیری عملیات هوایی)، جنگ اطلاعات(نبرد الکترونیکی، سایبری و ....)، سامانه هشدار، فرماندهی و کنترل و مخابرات(اعلام خطر و فرماندهی و کنترل نیروها از طریق مخابرات و ارتباطات)، پردازش اطلاعات(پیش بینی و تصمیم گیری در مورد زمان و مکان و چگونگی حمله دشمن)، خدمات هواشناسی(اطلاعات جوی به هنگام) و سامانه تجسس و نجات می باشد.



نیروی هوایی برای انجام همه ماموریت های شش گانه خود نیازمند سامانه  یکپارچه فرماندهی، کنترل و ارتباطات هوایی(C4I) است که از لحاظ کنترل عملیاتی در اختیار فرماندهی هوایی قرار می گیرد. سیستم های عمده این سامانه عبارتند از: سیستم کنترل هوایی صحنه عملیات(TACS) ، این سامانه اجرای موفقیت آمیز ماموریت های ششگانه هوایی را در صحنه نبرد برای فرماندهی نیروی هوایی فراهم می سازد. جزئیات این سامانه تسهیل گر عملیات هوایی را در موضوع بعدی تحت عنوان ساختارشناسی فرماندهی هوایی در شماره بعدی پی خواهیم گرفت.

 

باید توجه داشت که همه این سامانه ها به عنوان ابزار فناوری هوایی در دسترس فرماندهی رزمی هوایی راهبردی برای فرماندهی و کنترل میدان نبرد(ABCCC)    قرار می گیرد.

 

چشم انداز نیروی هوایی وقتی با محدودیت‌هایی که نیروهای زمینی و دریایی به خاطر برخورداری از چند بعدی ذاتی محیط‌های جغرافیایی خاص خود در هنگام جنگ و درگیری متحمل می‌شوند، مقایسه می‌شود؛ افقی روشن و حتی نامحدود را در عملیات برای این نیرو نشان می‌دهد.

 

گویی چون هواپیماها از فراز خشکی و دریا پرواز می‌کنند، قدرت هوایی نیز باید از قدرت زمینی و دریایی فراتر رفته به تدریج جایگزین بخشی از وظایف آن‌ها شود. به علاوه، فراگیر بودن بعد سوم (ارتفاع) جنگ یا همان محیط هوایی به این معناست که قدرت هوایی را نمی‌توان صرفاً قدرتی قلمداد کرد که ضرورتاً فقط دارای ماهیت و نقشی «کمکی» در رابطه با قدرت زمینی و یا هر قدرت دیگری باشد. هیچ قدرتی همانند نیروی هوایی نمی‌تواند دشمن را در هر لحظه و در هر مکان  به دام اندازد و ضربه‌ی آخر را بر او وارد سازد، در حالی که قدرت هوایی قادر است به خانه‌ی دشمن در هر  زمانی، محیطی و فضایی هجوم برد و به این ترتیب امروز در جایگاه راهبردی به منظور تصاحب مأموریت پایان بخشیدن به جنگ ها ظاهر شده است. نمونه-های این گونه تاثیر و وظیفه را می توان در جنگ بالکان(1999)، اشغال عراق و گرجستان(2008) مشاهده نمود.

 

 

شناخت کافی ویژگی­های قدرت هوایی

 

برای فرماندهی هوایی  آگاهی و شناخت کافی از ویژگی های قدرت هوایی به عنوان یک عنصر رزمی در صحنه نبرد هوایی در آسمان ضرورتی انکارناپذیر است؛ چون فرماندهی بر صحنه عملیات همواره به عنصر رزمی صحنه نبرد تعلق دارد.

 

نیروی هوایی دارای چند ویژگی ذاتی و منحصر به فرد است که عناصر رزمی آن یعنی افراد پرنده و خلبانان می توانند آن را ادراک و عینیت ببخشند.این ویژگی ها به طور عمده شامل موارد زیر است:

 

 بلندی و ارتفاع که به حوزه‌ی دید آن وسعت می‌بخشد؛ قلمروی جهانی که محدودیت دامنه و برد آن را از میان می‌برد؛ سرعت زیاد در انجام مأموریت‌ها؛ قدرت انهدام کامل دشمن در هوا، زمین و دریا و حتی فضا؛ و سرانجام انعطاف فوق‌العاده در اجرای عملیات‌ها است.

 

تأثیر راهبردی نیروی هوایی در وهله‌ی نخست از طریق بمباران و انهدام هوایی اعمال می‌شود؛ یعنی اعمال قدرت آتش علیه اهداف هوایی، زمینی و دریایی است. جلوه‌ی تمام عیار قدرت هوایی نه معنایی معادل قوای هوایی دارد و نه هواپیماهای جنگی، بلکه این قدرت ابزاری نظامی است که نقطه قوت آن در انتخاب آزادانه راهوردی (تاکتیکی‏) در اعمال گزینش در هدف-گیری راهوردی(تاکتیکی) و راهبردی(استراتژیکی) متجلی می‌شود. 

 

این قدرت نیز مانند قدرت زمینی، دریایی، فضایی و سایبری نقاط قوت و ضعفی دارد که ناشی از محیط جغرافیایی خاص آن است. ولی همان گونه که توانمندی‌های قدرت هوایی تأثیر پذیر از محیط جغرافیایی آن است، نقاط قوت و ضعف آن در جزییات نیز مختص شرایط خاص هر درگیری در همان صحنه نبرد است که عناصر رزمی در آن محیط جغرافیایی آن را ادراک می کنند.

 

مکتب راهبردی (استراتژیکی) فضایی – هوایی توسط دوهه پایه ریزی شد او اعتقاد دارد که اولاً: قدرت هوایی بدون کمک دیگران می‌تواند نقشی تعیین کننده داشته باشد. ثانیاً: چنانچه قدرت هوایی آزاد گذارده شود ، می‌تواند جنگ‌های دراز مدت را منسوخ کند و ثالثاً: کنترل آسمان‌ها و انهدام قدرت بالقوه ماشین جنگی دشمن، به ویژه مراکز جمعیت و پایگاه‌های صنعتی آن، از وظایف اصلی نیروهای هوایی و موشکی است و پشتیبانی هوایی از نیروهای زمینی منحصراً جزء وظایف فرعی آن به شمار می‌آید. (کالینز، 1973، ص51)

 

  ترنچارد (1920) قبل از همه به ایجاد و تشکیل یک نیروی هوایی مستقل تهاجمی با قابلیت انهدامی زیاد  در سه حوزه هوا، زمین و دریا تاکید داشت.؛ که قادر است با کسب و حفظ برتری هوایی،  انهدام تأسیسات تولیدی و ارتباطی دشمن از طریق بمباران راهبردی و همچنین ممانعت از آزادی عمل نیروهای دشمن از مداخله‌ی آنها در عملیات‌های زمینی، دریایی و هوایی خودی  جلوگیری نماید(اسنایدر، 1384، ص 89).

 

باید توجه داشت که قدرت هوایی زمانی که در سایة وحدت فرماندهی عناصر رزمی هوایی عمل کند، مؤثرتر است.تمامی تحرکات هوایی نظامی بایستی زیر نظر فرمانده ی هوایی واحدی باشد، تا با حفظ یکپارچگی، اثربخشی و هدایت عملیات رزمی هوایی با کمترین هزینه در زمان مشخص و دقیق صورت بپذیرد.

 

برتری هوایی برای انجام موفقیت آمیز عملیات هوایی و سطحی زمینی و دریایی یک پیش نیاز اساسی است. تا زمانی که کنترل آسمان محقق نشود، هیچ تحرک سطحی موفقیت آمیز نخواهد بود. بهترین راه برای محافظت از نیروهای سطحی خودی این است که قدرت هوایی دشمن را در موضع پدافندی  قرار دهیم. قدرت هوایی اصالتاً در آن واحد هم ابزاری آفندی است و هم پدافندی که دارای توان بالاتری در بهره گیری از هوا و اصول غافل گیری، انعطاف پذیری و تمرکز قوا نسبت به نیروهای سطحی است 

 

 



شناسایی عناصر قدرت هوایی

 

قدرت هوایی مجموعه‌ای از دست کم بیست عنصر مختلف مادی و غیرمادی است که اهمیت نسبی هر یک از آن‌ها ممکن است متفاوت باشد اما فقدان هر یک از آن‌ها تسلط هوایی را در معرض خطر قرار می‌دهد یا مانع از بهره‌برداری از آن می‌شود. این مجموعه عناصر که ده مورد آن اساساً ماهیت مادی و ده مورد دیگر آن هم روانی (غیرمادی) دارند، عبارتند از: پایگاه‌ها و فرودگاه‌های عملیاتی، هواپیما، ارتباطات و الکترونیک، لجستیک و تأمین منابع مورد نیاز، خدمات مهندسی پروازی، نیروهای هوابرد، موشک‌های هدایت شونده و رادارهای کشف و شناسایی، امکانات و تجهیزات فنی، تکنولوژی پیشرفته، نیروهای انسانی، آموزش، روحیه، پایداری در رزم، اطلاعات، تحقیق و قدرت ابداع و اختراع، رهنامه (دکترین)، سیاست (خط‌مشی)، راهبرد (استراتژی) و راهورد (تاکتیک) است.

 

از مجموع این عناصر می‌توان عناصر راهبردی قدرت هوایی را به شرح زیر بیان کرد:

 

الف: هوا به عنوان صحنه سوم جنگ (داشتن فضای کافی و برخورداری از عمق هوایی راهبردی (استراتژیکی)

 

ب: پایگاه‌های هوایی و فضایی (سطح زمین و سطح فضایی با توجه به ظهور فضا به عنوان صحنه چهارم جنگ)

 

پ: تکنولوژی‌های هوایی (سخت و نرم) اعم از تجهیزات زمین پایه و هواپایه، دانش فنی و کاربردی

 

ت: منابع فیزیکی و سرمایه‌های انسانی و سازمانی

 

ث: رهنامه، سیاست ها، طرح‌ها و استراتژی‌های نظامی

 

ج: روحیه، اراده و انگیزه‌های دینی و ملی

 

ندالکف (2004)، برای قدرت هوایی سه مؤلفه اجزا، پتانسیل و جایگاه قانونی به شرح زیر قایل است.

 

الف: اجزای قدرت هوایی

 

•        نیروی رزمی و پشتیبانی هوایی

 

•        تسلیحات هوایی دریاپایه  و زمین پایه

 

•        شرکت‌های هواپیمایی و هوانوردی

 

•        واحدهای گشت مرزی هوایی/ پلیس هوایی

 

•        صنعت تحقیق و توسعه و ارزیابی و آموزش

 

•        مراکز  ساخت و تولید

 

•        موسسه‌های علمی و تحقیقاتی

 

•        دانشکده‌های پرواز

 

•        وضعیت و کانون‌های غیرنظامی هوایی و سازمان‌های داوطلب پشتیبان دفاعی

 

•        زیرساخت‌های هوایی

 

•        نگهداری و تعمیر (نت)

 

•        شبکه فرودگاه‌ها، تجهیزات ناوبری، ارتباطی و راداری

 

•        مرکز کنترل هوایی

 

ب:پتانسیل هوایی: وضعیت کیفی و توانایی اجزاء تشکیل دهنده ی سامانه قدرت هوایی جهت تحقق هدف

 

پ:جایگاه قانونی: کلیه ابزار مرتبط با هوانوردی در راهبردهای ملی، امنیتی و دفاعی

 

سطوح فرماندهی هوایی

 

برای اعمال فرماندهی هوایی نیازمند شناخت مأموریت نیروی هوایی در سطوح سه‌گانه به صورت زیر بیان می‌شوند:

 

مأموریت سطح راهبردی(استراتژیکی): در این سطح نیروی هوایی مأموریت دارد تا با بهره‌گیری از تمامی منابع ملّی، قدرت ملی را در راستای دسترسی به منافع ملّی در تمامی مؤلفه‌های آن اعمال نماید.

 

مأموریت سطح عملیاتی: در این سطح نیروی هوایی مأموریت دارد تا با بهره‌گیری از تمامی امکانات و تجهیزات نیروهای مسلح، قدرت هوایی را در راستای دسترسی به اهداف سیاسی- نظامی فضای صحنه‌ی جنگ اعمال نماید.

 

مأموریت سطح راهوردی (تاکتیکی): در این سطح نیروی هوایی مأموریت دارد تا با بهره‌گیری از تمامی امکانات و تجهیزات خود، قدرت هوایی را در راستای دسترسی به اهداف نظامی در فضای صحنه‌ی عملیات اعمال نماید.

 

بر اساس این مفروضات کارکردهای یک نیروی هوایی علاوه بر پاسداری از هوافضای یک کشور، بایستی در زمان صلح و در زمان جنگ کاملاً مشخص شده و به صورت واضح زیر تعریف و ارایه شود.

 

نمونه‌ای از این کارکردها به صورت زیر بیان می‌شود:

 

الف: به‌کارگیری نیروی هوایی در زمان صلح

 

•        نمایش قدرت جهت اعمال بازدارندگی (افزایش ضریب نفوذ در لایه‌های هوافضایی کشور)

 

•        اعمال حاکمیت هوایی در زمان صلح

 

•        پشتیبانی هوایی از عملیات مهار و کنترل بحران‌های زیست محیطی

 

ب: به‌کارگیری نیروی هوایی در زمان جنگ

 

•        انهدام هوایی، اهداف سرزمینی دشمن

 

•        پشتیبانی، پایش (اسکورت) و مراقبت هوایی از نیروهای هوایی و سطحی خودی

 

•        اعمال حاکمیت هوایی در زمان جنگ

 

•        کسب برتری هوایی/ (خنثی سازی تهدیدات هوایی دشمن)

 

•        پشتیبانی هوایی از عملیات مهار و کنترل بحران‌های زیست محیطی( با در نظر گرفتن اولویت‌های دفاعی در زمان جنگ)

 

 

 

سطوح فرماندهی و کنترل  هوایی آسمان

 

فرماندهی هوایی رابطه بسیار نزدیکی با فهم سطوح کنترل آسمان دارد. منظور از «کنترل آسمان» میزانی از توانمندی قدرت هوایی است که میزان تأثیرگذاری توانایی‌های دشمن را بر دسترسی به اهداف نظامی خودی مشخص می کند.کنترل آسمان در یک تقسیم بندی دارای سطوح شش‌گانه سیادت، حاکمیت یا سیطره هوایی  (سطح اول)، برتری هوایی  (سطح دوم)، شرایط مطلوب هوایی  (سطح سوم)، توازن هوایی  (سطح چهارم)، ضعف هوایی  (سطح پنجم)  و فلج هوایی  (سطح ششم) می باشد.بر اساس سطوح کنترل آسمان است که توانمندی هر کشور در به‌کارگیری از قدرت هوایی آن به دقت تعریف می‌شود.

 

نیروی هوایی باید تلاش نماید که سطح کنترل آسمان را به سطح کسب برتری هوایی با اولویت اول و در اولویت بعدی شرایط مطلوب یا توازن هوایی را برای مقابله با تهدیدات ارتقا دهد. زیرا در این صورت است که می تواند، نقش محوری خود را  در ایجاد بازدارندگی ایفا نماید.

 

نیروی هوایی باید با ساختار مشخص نظامی (منطبق با زیر ساخت های معینی از توان، منابع و پرنده های هوایی) تجهیز  و با یک سامانه فرماندهی هوایی مشخص مدیریت و برنامه ریزی شود، آموزش ببیند که مأموریت خود را در شرایط تهدید و ایجاد و توسعه امنیت ملی با اقدام اثربخش، قدرت و اقتدار هوایی خود را اعمال نماید.

 

سرتیپ دوم خلبان دکتر نیک بخش حبیبی

 

منابع و ماخذ

 

الف : فارسی

 

1.         یاوری، احیا و عبد الرضا الله یاری(1384)، بررسی سامانه های (C4I) نیروی هوایی امریکا، تهران : موسسه آموزشی  و تحقیقاتی صنایع دفاعی، چاپ اول

 

2.         ای اسنایدر، کریگ (1384)، امنیت و استراتژی معاصر، مترجم: سیدحسین محمدی نجم، دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چاپ اول.

 

3.         حبیبی، نیک بخش (1388)، بررسی جنگ‌های هوایی، تهران، دانشگاه هوایی شهید ستاری، چاپ اول.

 

4.         حبیبی، نیک بخش (1392)، ماهیت قدرت هوایی، تهران : مرکز انتشارات راهبردی، چاپ اول.

 

5.         گیوهان، والتر (1995)، سیطره زمان، بعد چهارم در جنگ‌های مدرن، مترجم مصطفی میخبر، تهران، دوره عالی جنگ دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران.

 

6.         کالینز، جان (1973)، استراتژی بزرگ،ترجمه کورش بایندر، انتشارات وزارت خارجه، چاپ ششم، 1386.

 

7.         هالیون، ریچارد پی(1392)، کنترل فضای منطقه نبرد، مترجم، گروه مترجمین دفتر مطالعات نهاجا، تهران: مرکز انتشارات راهبردی، زیر چاپ

 

ب: انگلیسی

 

1.         Nedialkov, Dimitar(2004), The Genesis of Air Power, Sofia–Moscow, First published 2004

 

2.         Nancy R. Trivett , (1996), Air Combat Command Concept Of Operations For Theater Battle Management Core Systems, Approved By: RICHARD E. HAWLEY, General, USAF, 30 September 1996

 

3.         Paul R. Hardy, Major,(1996), Reengineering The Air Operations  Center  USAF, Maxwell Air Force Base, Alabama April 1998

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



  • یکتا گستر
  • قالب بلاگفا